دخترخوانده به ناپدری خود اعتراف کرد که هرگز ماساژ شانه نکرده است. هه، هه - من هم این سوء تفاهم را اصلاح می کنم. چه کسی شک می کرد که دستان او روی سینه های او فرود آید. بلوندی عرق کرده بود و خروسش به تنهایی در دهانش بود. مرد، آن پدرخوانده نوعی کاپرفیلد بود.
اسبزنان داغ نه تنها اسبهای مسابقه، بلکه نرهای خستگیناپذیر را نیز زین کردند. الاغ های زیبا، دهان های ماهر، سوراخ های آبدار.